شکوه سکوت

ساخت وبلاگ
اي تنها مسا فر سرزمين دلتنگيهايم. اي تنها ماواي لحظات من اي تپش اميد دروسعت بيکرانه غمهايم خالصانه مي پرستم تو رآ و تنها به خاطر تو نفس مي کشم بهزندگي عشق مي ورزم تا روزي که از قفس تن و دنياي خاکي آزاد شوم و در آغوشتو رآ گيرم.باور کن هم نقس شيرين زبانم تو کسي هستي که ستاره هاي آسمان بي توخاموشند و ب شکوه سکوت...
ما را در سایت شکوه سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : judaha بازدید : 186 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:35

يک روز آفتابي بوددر خياباندست هاي تو رآ مي خواستمتا گهواره اي درست کنيمبراي خوابيدن غمهاي هزاران هزار سال نياکانمکه کوهها و دشت هاي وطن رآ به دنبال تو تاخته انديک روز کاملا آفتابي بوددر پناه درختان سپيدارمن لبهاي تو رآ مي خواستمکاش زندگي طعم لبهاي تو بودو دستان من و توگاهواره اي براي خوابيدن غمهاي ه شکوه سکوت...
ما را در سایت شکوه سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : judaha بازدید : 164 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:35

هزار حرف نگفته مانده بود
و هزار رآه نرفته
تا هزار بهانه دست نگاهت دهند
تا
بماني . . .
مثل غريبه ها
نمي توانم
که رد شوم از رفتنت
هزار پاييز کوشيدم و نتوانستم ..

شکوه سکوت...
ما را در سایت شکوه سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : judaha بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:35

از خواب مي پرم..

چيزي يادم نمي آيد
فقط از چشمان خيسم مي فهمم كه خواب تو را مي ديدم!
اي كاش در كنارم بودي
تا همانگونه كه دلم رآ شكستي
سكوت تنهاييم رآ نيز بشكني
كنار پنجره مي روم
آسمان بر خلاف دل ابريم صاف است
مانند هر شب ستاره ها رآ مي شمارم
يكي كم است....
شايد امشب هم در جايي كسي مانند من ستاره بختش رآ به بهاي دل شكسته اي
داده است..

شکوه سکوت...
ما را در سایت شکوه سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : judaha بازدید : 132 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:35

مرگ من نزديک استباور کنلحظه ي سخت نبودنبسيارنزديک استباور کنديگر از پنجره ي بسته ي شهرهيچ کسشعر زيباي زمان رآنتوان ريخت برونديگر از چلچله ها هيچ کسي نيست بدارد خبريمشت ها بود نشان خروارو نهايت شبهي بود که من مي ديدمعينکي بايد داشتعينکي تا ابديتتا عقلو نه دلو دل از باغچه بايد به برون کرد سريعکه مبادآ شکوه سکوت...
ما را در سایت شکوه سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : judaha بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:35

آن طرف تر از خودم.."
نشسته ام..
روي پله تنهايي"
زل زده به تاريکي پنجره"
چه کسي بيرون است؟
هيچ کس!
نه کلاغي نه "بوف کور"ي
من از اين پنجره هاي لعنتي دلگيرم
روي پله تنهايي"در انتظارچه کسي خشکم زده؟

شکوه سکوت...
ما را در سایت شکوه سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : judaha بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:35

مي خواستماز تواي عشق دور دست !چکامه اي بسرايم,ديدم که!از موج واره ي چشما نــتتوفنده مي شود..درياي بيکرانه ي اين دل ،وين زخم کهنه ي دلتنگــــيســـــر،باز مي کندآوَخ ، چه غمگنانه و دلگير استامسالحال و هواي سوز زمستاناينک که مندر حسرت  زلالي  بارانماين قطره هاي تيره و سنگينتنهاگرد و غبار رآاز آسمان ، شکوه سکوت...
ما را در سایت شکوه سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : judaha بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:35

عاشـــق ترين نگاهم رآ روي قايقي از باد نشاندم
و پارو زنان سوي تـــو فرستادم
وقتي به ساحــــل نگاه تو رسيد
چشمانت رآ بستي و قايقم غـــرق شد..

شکوه سکوت...
ما را در سایت شکوه سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : judaha بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:35

مراقب پاي لنگت باش
به هيچ سنگي نگيرد
دستت هيچ دست قشنگي رآ
چشمت اگر گرفت گُلي رآ … ببندش !
دستت اگر … مي بندند دست درازت رآ
پاي از گليم درازترت رآ ...
و مي برند
زبان درازي رآ كه بلندتر از سكوت بگويد:
از دلِ تنگت گرفته است
و ببويد بوي گلي رآ كه دستي اگر بكِشد
بكِش دستت رآ
كه مي برند
و مي برند!

شکوه سکوت...
ما را در سایت شکوه سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : judaha بازدید : 121 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:35

گفتي از پلك هاي خواب آلود دريابوي شب و سكوت و ستاره مي آيدبوي شكوفه ي ساده دلواپسيهاي،ابرك زخمي دير پاي منمظلومكم..چه ساده از بوي نارنج و ترنج و بابونهچه ساده از هواي مرطوب اين سرزمينگذشتي..مگر نه آنكه وارث تنهاترين شقايق اين خاكمگر نه آنكه طلايه دار آسمان بوديمباشد..برو..به باد نمي گويم به آفتاب هم شکوه سکوت...
ما را در سایت شکوه سکوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : judaha بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:35